پریشب تو خواب یه پسر ارمنی بودم.. اسمم فرد بود، راننده سرویس دبستان دخترونه بودم.. عاشق یکی از بچه مدرسه ای ها شده بودم.. عاطفه! شبا خوابش رو می دیدم که بزرگ شده، عروسم شده.. عکسمون رو گذاشتیم رو عسلی کنار تختمون.. نگاش می کنم و قربون صدقه ش می رم
سرشار از پی نوشت، مثل ِ خود ِ زندگی، که بدون ِ پی نوشت، چیزی جز یک سوء تفاهم ِ بزرگ نیست
0 فحش اساسی:
ارسال یک نظر