اونکه به آذر معنا داد..

بعضی ماه‏های سال بود و نبودشون واسه آدم یکیه.. فقط چون تو تقویمن و تو اجبارن وقتش که برسه باید ازشون ردبشی، می‏شناسیشون.. اومدنشون هیچ حسی و توت بیدار نمی‏کنه، یادآور هیچ خاطره‏ای نیستن برات.. مرداد، تیر، اسفند.. تا یه سال پیش آذر در حد یه ماه معمولی چپونده شده تو تقویم بودن از نگاه من..

آذر اما حسابش از بقیه جدا شد.. برام معنی پیدا کرد وقتی فهمیدم تو متولدشی.. که "ساکن کوی ِ آذری.. پلاک بیست و شیش".. آذر از وقتی واسم عزیزتر شد که یادم اومد اولین قدمهات و تو این ماه بود که گذاشتی به زندگیم، آذر یک سال پیش..


آذرنشین ِ دلنشین! خوش نشین..


پ-ن: حدیث کوچولو، خاله‏ش، کودک ِ درون ِ خاله‏ش، خانواده‏ی کروکودیل‏ها، کیوشاد، هیچکاک، سایمون و کلیه‏ی وابستگان و غیروابستگان تولدت و تبریک می‏گن متولد آذر ِ خاص ِ من!

39 فحش اساسی:

رضا گفت...

تبریک. یک تبریک خاص برای یک تولد خاص

رضا گفت...

ضمنا سریع حرفت رو در مورد اسفند پس بگیر.
هیچ ماهی امیدوار کننده تر و دلخوش کننده تر از اسفند توی سال نیست

حدیث علی مدد گفت...

اتفاقن ماهی که اصلش نمی گذره همین اسفنده

میثم الله‌داد گفت...

من یک تیر ماهی هستم که به این پستت اعتراض دارم. هر چند، هر چند، هر چند تولدش کلی مبارک!
ولی این دلیل نمی‌شه که من کیک تولدش و کادوی عذرخواهی از یک تیر ماهی اصیل رو با هم ازتون به زور نگیرم.

سردبیر مقیم در شماره بیست و دو گفت...

من که مدتهاست روم نمیشه به تقویم نگاه کنم

بهانه گفت...

منم یه بار این حسو نسبت به شهریور پیداکردم
بعدش فهمیدم تولد اصلیش خرداده
تازه زنعموش میگفت که نه اردیبهشتیه...!!!

..........
خیلی رمانتیک نوشته بودی
مبارک باشه این همه معنا

ناشناس گفت...

مادر جان تولد بچه ات مبارک...چه زیبا نوشتی

صبــــا گفت...

چي شد؟
تولد كيه؟

منم بازي
:D



لالاي لاي
تولدش مبارك
جيغ
دست
سوت

امیر گفت...

این اولین کامنتم میشه... تشکر تشکر تشکر...
از تو که...
یار ِ منی...جان ِ منی... مال ِ منی
آذر یعنی آتش..یعنی گرمی یعنی داغی...اما نه به گرمی ِ دستات به حرارت بوسه هات و نه به داغی که از دوریت به جونمه...
من امروز یه سال به عمرم اضافه شد...اما تا تو منو به خاطر ِ بدیهام، ریز و درشتتش نبخشی من بزرگ نمیشم...
سطر سطر نوشته هات رو دوست دارم انگار که لبخندت رو با نوشته هات نقاشی کردی ...انگار که نت ِ موسیقی ِ دلت رو با کلمه هات نوشتی..نگم که دلم واسه گذاشتن سر رو سینه ات چقد تنگ شده...واسه شنیدن قلبت ...
حدیثی گل..عزیز ِ دل ِ امیر..صبور ِ مهربون ِ من... هیچ طلسمی از آینه ی روحت رد نمیشه که لازم باشه بشکنیش...فقط لبخندتو از سرخی ِ لبت پاک نکن هیچوقت ...میخوام بدونی که اگه گاهی پشتم رو بهت میکنم واسه ندیدن تو نیست...واسه دیده نشدن ِ خودمه...یه اسب ِ سور که نمیخواد نفرینش دامن ِ پاک تو رو هم بگیره... اما پیش پیش بهت میگم وقتی شمع هام رو فوت میکنم چی آرزو میکنم..که تا ابد کنار ِ هم باشیم...
حالا حرف ِ که هی میاد ... نامحرمم کم نیست... فقط حرف آخر که دم گوشت میگم،بلند میگم،داد میزنم و میگم،جار میزنم:
عاشقتم

مصطفی موسوی گفت...

مصطفی موسوی، حسن تموزی و در آخر وانتی های مقیم مرکز این تولد رو تبریک میگن


***
کامنت بالا یکی از قشنگ ترین و واقعی ترین نظراتیه که یه نفر میتونه داشته باشه تو وبگاهش

عالیه گفت...

من هم تبریک می گم!

دوشیزه (متولد اسفند) گفت...

دلت میاد بگی اسفند رو به زور چپوندند تو تقویم که فقط از ش رد بشی؟!


هیییی روزگار :(

سوگلی مهربانانه ولی کمی هم معترضانه گفت...

خانوم یعنی چی آخه؟دلیل نمیشه که تو می خوای به ماه آذر معنا بدی بزنی تو سر ِ ماه های دیگه

تازشم ماه اسفند و بهمن از همه ی ماه ها بیتره


تولدت مبارک عمو

از سوگلی ، رضا شاگرد تنبل و مهربون کلاس ، غزل خواهر شوورم ، شمس شووور خواهر شوورم و تهمینه طهماسبی ترشیزی برادر زاده ی عزیز و با نمکه خواهرشووورم و جمعی از آذری زبان مقیم مرکز

ناشناس گفت...

چو بهمن نباشد تن من مباد
به اسفند و تیر زنده یک تن مباد
:)

ناشناس گفت...

درسته،اين آدمان كه به خيلي چيزا معني ميدن،يه نفر به آذر يه معناي قشنگ داد واسه تو،يه نفر اما،معنايي از آذر به من داد كه اين ماه رو برام تلخ كرد و همه شيزينيش رو با يه جمله يه شبه ازم گرفت...
تلخي كه هر جا ميرم،چه آذر باشه چه آذر نباشه با منه
هر جا ميرم،هر جا كه هستم،فك ميكنم يه روز اونم اينجا بوده،دست خودم نيس،هر جا ميرم يادش ميفتم،ياد كلاهي كه سرم گذاشت،ياد كارايي كه كرد،ياد اعتمادي كه جلب كرد و آخر همه چيو با يه جمله،يه جمله احمقانه بهم ريخت،ياد جمله من لياقتتو ندارم منو مثل داداشت بدون،ياد سادگيم...

وحیده گفت...

منم تبریک می گم

وحیده گفت...

آذر آغاز ـ تپندگی ـ قلب توست ، آذر یعنی اینکه تو هر سال متولد میشوی ..

سوگلی ِ بهمنی ، متعصبانه گفت...

و خداوند آفرید 12 ماه در سال ، و آفرید دو انسان فرهیخته در 21 اسفند و 13 بهمن

و این چنین بود که زندگی معنا یافت.

کرو گفت...

بر منکرش لعنت دخترم! تقصیر این طهماسبی که اینهمه ماه و ول کرده، اسفند و واسه سقوط رو زمین انتخاب کرده! D:

کرو گفت...

فک کنم باید یه تجدید نظر کلی کنم رو ماه های سال! میثم فک که کردم یادم اومد سحر هم مال تیر بود.. اما مساله اینه که من اونایی که دوس دارم میارم تو دسته ی فروردین و آذر! چیکا کنم خب ;)

کرو گفت...

آره ناشناس! اینجوری هم میشه.. و چه بد میشه!

م. گفت...

چی بگم والا

آبجی خانوم گفت...

بازم تبریک! ایشالا تولد هزار سالگیتون و تبریک بگیم!

کامنت امیر خیلی خالص بود! خوشم اومد خیلی!

رضا گفت...

من پن شمبه ها رو خیلی بیشتر از جمعه ها دوس دارم.همیشه همین طور بوده.پن شمبه ها بهترین روزام بودن چون میدونستم فرداش جمعه ست و تعطیله.
اسفند رو همیشه دوس داشتم و دارم نه واسه این که ماه تولدمه که بعدش عید بود.صادقانه میگم دهه آخر اسفند واسم خیلی بهتر و عزیزتر از خود روزهای تعطیل عید بود.تمام اتفاقات خوب ما از دونه دونه از راه رسیدن دور هم جمع شدن و خونه تکونی و همه اینها اسفند رو برام لذت بخش تر از حتی فروردین و عید می کنه.
علاوه بر همه اینها حالا 24 اسفند هم یه روز خاطره انگیز شده واسم.شده روز تولد دوباره.
به هر حال اسفند رو دوس دارم نه چون ماه تولدمه که ماه امیدواری و زنده شدنه.ماه زندگیه این اسفند. ماه حوت...سمبل زندگی

رضا گفت...

ایشالله تو دومادیش رقص چاقو اجرا کنیم با می لاد

حدیث علی مدد گفت...

نمی دونم رضا! فشردگی و درهم برهمی اسفند همیشه اعصابم و خورد می کنه، اما همینه دیگه، واسه هرکسی هرماهی یه حسی داره.. مث دی، مث بیست و هشت دی، که واسه ما الان یه حس خیلی خاص داره..

اختصاصن خود تو و میلاد باید برقصین..

حدیث علی مدد گفت...

آذر نشین من! حرف آخر که دم گوشت میگم،بلند میگم،داد میزنم و میگم،جار میزنم:

عاشقتم

ناشناس گفت...

چقد خوبه آدم بتونه خوشحال باشه و در واقع دليل داشته باشه واسه خوشحالي
تبريك ميگم
(همون ناشناس قبلي)

م. گفت...

منم اسفند رو دوس دارم حدیز. مخصوصا 15 روز دومش رو. همه چی عالیه. بوی تغییر و تحول، بوی عیدی ، بوی سبزه، درختا که شکوفه میزنن، اصن هوا یه جوری میشه. بوی خوب میده.
ملت که میریزن تو خیابون لباس مباس میخرن، شرکتا که بیست روز تعطیل میشن.
سلیقه داشته باش یه ذره دیگه. ببین چقد برات مثال زدم

م. گفت...

منم با چشمانی اشک آلود و گلویی بغض اندود (!) به ری ضا میگم که....

میگ که


عاششش ششش قتم ممم م مم م م

به دنبالت میام بریم هفت تیر
کت شلوارتو بگیر
وای شدم اسییییررر
وای عاش ششش قتم
وای وای
عاشقتم

به دنبالت میام با جانی واکر
با موهای فر


بدنبالت میام من برق آسا
با موزیک پارسا
وای عاشقتم
وای وای عاش ششششقتم

حدیث علی مدد گفت...

میلاد شما به ورزش صبحگاهی رضایت بده قائله ختم به خیر شه

رضا گفت...

هان؟ بیست و هشتم دی؟ شاخکام داره تکون میخوره؟ در حال پردازش اطلاعات ورودی.......اطلاعات ناقص است.... بیست و هشتم دی یه چیزی مث بیست و چهار اسفنده آیا؟

حدیث علی مدد گفت...

بعله.. یه چی تو همون مایه هاس

رضا گفت...

اوه....مای گاد و اینا

بردیا گفت...

تولدش مبارک

.....

خوبه که از دی رد نشدی

;-)

سوگلی گفت...

آقا این اوه مای گاد و اینا حق کپی داره هااا


تازشم اسفند دود کنم اسفند خیلی ماه خوبیه

21 اسفندش که نگو

24 اسفند رو هم که نگو

اصلن کلهم ماه اسفند خیلی خوبه


در ضمن میلاد می دونستی خیلی جلفی؟:دی

ح.ف. گفت...

خيلي نامرديه! نه نظراي اين وبلاگو مي بينم، نه مي شه نظر درست و حسابي گذاشت! واقعا كه! تو اين وبلاگ برابري خوانندگان رعايت نمي شه خانوووووم!

ح.ف. گفت...

باور كردم. ولي به خدا باور كردن من تاثيري تو ديده شدن كامنتا نذاشت!

داداشی گفت...

حدیث یکی یه بار به من گفت قدر غمت رو بدون.تو هم قدر شادیت رو.فدا

ارسال یک نظر